قطعات ادبی
قطعات ادبی
شعر، داستان، فیلمنامه، نمایش، نقدادبی و ...
صبح تا غروب اهل بخیه (داستان کوتاه طنز)
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,  توسط سید جواد قریشی

 

    بست اول

  دود اول . چه مورموری میشه پاهام . انگاری با پُتک می کوبند به زانوهام . اشک های خشکیده­ی گوشه­ی چشمم سفیدک زده ، حسّ پاک کردنشم هم نیس . دود پنجم ، پنجه­ی پام رو آروم می کنه . حرکت خون رو تو پاهام حس می کنم . دود شانزدهم با سه چار تا خمیازه همراه می شه .

ذُق ذُق پام آروم شده ، پتک هم به پام نمی کوبه . بیست و چهارمین دود رو که می گیرم تازه سر رو روی بدنم حس می کنم . گور پدر زن و بچّه و ننه و بابا . قوم و خویش و رفیق کیلویی چند ؟ بابایی که دوزار کف دستمون نذاره ، مرده و زنده اش توفیری نداره .

یه سیگار روشن کنم که تنها رفیق روزهای خوش و شب های ناخوشیم ِ . زنی که تا وقتی کار می کردی و پول داشتی می خواستت و همین که بیکار شدی طلاق می خواد ، همون بهتر که بره خونه­ی باباش . بّچه هم که از همون روز اول اضافی بود . چقدر گفتم زن بّچه می خوایم چیکار ؟ پاش رو تو یه کفش کرد که بّچه برکت زندگیه . می دونستم تو دلش چی میگذره ، فکر می کرد بّچه بیاد ، دلم به کار گرم میشه .

آقا کار نیس ، چطور بگم ؟ نصف لیسانسه هاش بیکارن . من فقط تا لنگ ظهر خوابم ، کار باشه تا خود صبح کار می کنم .

    بست دوم

  یه چای داغ بریزم واسه خودم . جای نباتش خالیه . خدائیش سور و سات بدون چای نبات حال نمیده . چه خبره این جا ، شتر با بارش گم میشه . زن که خونه نباشه نبایدم از این بهتر باشه . دود سی و ششم . خودمونیم ها ، زنم اون جوری بد نبود که میگم . طفلی با هزار و یک آرزو اومد خونه­ی من . مثلأ خونه­ی بخت . نه سفری ، نه دید و بازدیدی ، حتی نه یه روز خوشی .چقدر خورد شد از بالای من . پیش دختر خاله ، دختر عمو سرکوفت شنید . باباش می گفت : خاک تو سرت با شوهر کردنت . ننه­ی منم می گفت : شاه پسرم از روز اول که اینجوری نبود ، ذات بد زنش این بلا رو سرش آورد . نمی دونست که من از قبل خدمتم می کشیدم . هه . دود چهل و هفتم ، سیگار می طلبه . سرم سنگین شده و بال بال می زنه که بپره . سیگار رو با فیلتر سیگار قبلی روشن می کنم . جا سیگاری پر شده و جا نداره واسه خاکسترش .

    بست سوم

  دود پنجاه و چهارمی منو یاد خدا بیامرز بابام می اندازه که تو سن پنجاه و چار دق کرد و مرد . همون جا با خواهر برادرام دعوام شد ، یه کلام گفتم تا بابا دفن نشده تکلیف ارث و میراث رو روشن کنید ، داغ کردند و داد و بیداد راه انداختن که آقا جون از دست تو دق کرد و مرد .تو خجالت نمی کشی جنازه­ی بابات رو زمینِ حرف ارث و میراث می زنی . من منظورم این بود که روح بابام آروم بگیره ، مال دنیا به کی وفا کرده که به ما بکنه . تازه چندر غازی هم که بعد دوسال گیرمون اومد ، شش ماه خرج شد و رفت . سرمون گرم بود نفهمیدیم چطوری اومد ، چطوری هم رفت . اما خواهر برادرا ، همونا که می گفتن سایه­ی سر بابا رو با مال دنیا عوض نمی کنند با ارث خدا بیامرز آقا شدند . ما همون خری بودیم که هستیم .

دود شصت و هفتم رو که می گیرم یکدفعه از خودم بدم میاد . اینم شد زندگی ؟ یا خماریم یا نعشه . وقتی خماریم فکر و ذکرمون اینه که گوش کی رو بزنیم ، جنسمون جور شه . نعشه هم که شدیم میگیم ، امروز که گذشت ، فردا رو چه کنیم ؟ نه کاری ، نه باری . نه امید به فردایی . اینم شد زندگی ؟ نه این جوری نمیشه .

    نیم بست آخر

  این نیمه رو هم بچسبونم . از فردا میرم تو ترک . خسته شدم . از قیافه­ی خودم حالم به هم می خوره . زحمتش سه روزه . سه روز درد می کشم ، بعد غبراق و سرحال سرصبح بلند می شم ، میرم دنبال کار . دم این بانک و اون بانک رو می بینم هر جوری شده یه وامی جور می کنم . داداش صادق هم همین که ببینه ترک کردم ضامنم میشه . می افتم تو کار خرید و فروش . شایدم برم بندر جنس بیارم . دو سه ماهِ بارم رو بستم . یه پراید صندوق دار نقد و قسط بر می دارم ، یه خونه هم رهن می کنم . پشت پراید می شینم و میرم در خونه­ی پدر زنِ . دی دید دی دید . مادر زنِ که اومد پشت پنجره ، از ماشین پیاده میشم ، عینک دودی ام رو بر می دارم . چشمش از حسودی می ترکه . زن و بّچه رو می نشونم تو ماشین و می زنم جاده شمال . یه ده روزی کنار دریا خوش می گذرونیم و سور و ساتی ...... نه خدایا توبه ، اگرم خواستم بکشم ، فقط قلیون میوه ای . بعدش هم راست جاده رو می گیرم و خندون و شنگول میام خونه رو به زنم نشون میدم . از همین حالا برق خوشحالی رو توی چشماش حس می کنم . بعدش هم صبح تا شب ، شب تا صبح جون می کنم اول قرض و قسط ها رو صاف می کنم ، بعدش هم یه سر و سامونی به زندگی میدم که بد جوری پیچ و مهره هاش در رفته .

آره ، فکر نکنی از رو نعشگی حرف می زنم و حرف های پاچراغیه ...... نه ..... تصمیمم رو گرفتم . من وقتی یه حرفی بزنم تا آخرش میرم ، یه مغازه بزنم فکّ باجناقم و حسن و رحیم و همه­ی فک و فامیل بیافته . زدم به سیم آخر . آره نوکرتم مرد یا حرف نمی زنه یا وقتی زد ، حتی اگه تو دلشم گفته باشه ، باید تا تهش بره وگرنه بایست دامن پاش کنه و سرخاب بماله .

یه سیگار آتیش کنم ، بدجوری فاز میده .

 

فردا

    نیم بست آخر

این نیمه رو هم بچسبونم . از فردا میرم تو ترک . خسته شدم ......

آخرشم یه سیگار آتیش کنم ، بدجوری فاز میده . ..... الفاتحه



نظرات شما عزیزان:

ASAL
ساعت19:12---16 ارديبهشت 1391
سلام سیدوبلاگت قشنگ بود ولی سیگارو توترک کن بد اموزی داره< \"\">

سارا
ساعت13:17---12 ارديبهشت 1391
منظورم این بود وقتی من داستانو می خوندم حس میکردم این آقا داره خیال بافی می کنه ،برام گنگ بود که واقعاً ترک می کنه،امیدوارم قصه زندگی هم خوش و زیبا باشه- وبلاگت زیباست و با آثار شما زیباتر

کهربا0711
ساعت3:36---11 ارديبهشت 1391
▪▪●▪▪● آپـــــــــــــــــــــــــــم
$▪▪●▪▪● آپـــــــــــــــــــــــــــم
$▪▪●▪▪● آپـــــــــــــــــ ــــــــــم
_$▪▪●▪▪● آپــــــــــــــ ـــــــــــــم
___$▪▪●▪▪● آپــــــــــــــــــــــــــــ ـم
______$▪▪●▪▪● آپـــــــــــــ ــــــــــــــم
________$▪▪●▪▪● آپــــــــــــ ـــــــــــــــم
___________$▪▪●▪▪● آپـــــــــــ ــــــــــــــــم
_____________$▪▪●▪▪● آپـــــــ ــــــــــــــــــــم
______________$▪▪●▪▪● آپـــــ ــــــــــــــــــــــم
______________$▪▪●▪▪● آپـــ ــــــــــــــــــــــــم
______________$▪▪●▪▪● آپــــــ ـــــــــــــــــــــم
_____________$▪▪●▪▪● آپـــــــــــ ــــــــــــــــم
___________$▪▪●▪▪● آپــــــــــــــ ـــــــــــــم
________$▪▪●▪▪● آپـــــــــــ ــــــــــــــــم
______$▪▪●▪▪● آپــــــــــــ ـــــــــــــــم

فوژان عزیز ... با پست جدید چرخی در خبرهای جالب اینترنتی ... (قسمت اول) آپــــــم ... پس منتظــــــرتم ... زود بیـــــــا ... [قلب]


کهربا0711
ساعت3:29---11 ارديبهشت 1391
سلام فوژان عزیزم .. خوبی ؟
ممنون از این همه لطف و محبتت . مرسی عزیزم ایشاله که مشکلات همه حل بشه
در مورد کپی مطالب ؛ شوخی کردم بخدا . با این حال تو خیلی لطف داری ، ممنونم ازت
و اما در مورد کامنت قبلیم . بخدا یادم نیست چی نوشتم !! که بخوام دوباره بنویسم از این به بعد سیو میکنم


کهربا0711
ساعت2:58---10 ارديبهشت 1391
سلام دوست گلم . خسته نباشید پاسخ:آرزو ميكنم هر چه زودتر مشكل شما حل شود. مشكلات رو فراموش نكن كه باعث شادي‌هاي فردايند. باز هم از ابراز لطفت ممنونم. ضمناً استفاده از مطالب من چه با نام خودم و چه بي نام از نظر من اشكالي ندارد. براي من مهم اين است كه اين مطالب درست استفاده شود. كپي برداري، بانام بي نام و هرطور دوست داري بامانع است

afshin
ساعت12:49---9 ارديبهشت 1391
درود

داستانت خیلی قشنگ بود .
وبلاگت هم خیلی زیباست . ممنون که به وبلاگم اومدی و نطر دادی .


سارا
ساعت11:04---9 ارديبهشت 1391
سلام آقا سید ،جالب بود ،ولی امیدوارم این اقای قصه ما واقعاً ترک کنه،یه خورده ادم حس می کرد همش خیال پردازیشه،در کل خوب بود سید،خوش باشی و پیروز

بلکـــــــــــــــلاو-شراب عشق
ساعت11:41---8 ارديبهشت 1391
سلام دوست عزیز داستان قشنگی بود

موفق باشی


مصطفی
ساعت11:39---8 ارديبهشت 1391
داستان قشنگی بود. خیلی ممنون
مر33333333333300000000000


نواب
ساعت22:43---7 ارديبهشت 1391
وبلاگ تون خیلی خووووووووب بود.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





_________________________________________________________________________________
     
 
 
درباره وبلاگ


من سال هاست مينويسم شعر، داستان، فيلمنامه، نمايش و ... قالب هاي متفاوت ادبي را تجربه ميكنم. مينويسم براي خودم... مينويسم براي تو ... مينويسم براي دلم ... مينويسم براي هر آن كه اهل دل است. دل نويس من تقديم تو {09361706052} اين شماره به وبلاگ تعلق دارد و براي تبادل نظر و ثبت نام در گروه يا كلاس‌هاي آموزشي در نظر گرفته شده است تا دوستان راحت تر بتوانند نظرات و مطالب خود را پيامك كنند و يا به گفتگو بنشينند.
sayyed511@yahoo.com
دسته بندی ها
آرشیو
مطالب قبلی
     نحوه استفاده صحیح از متادون
غلامرضا
برای آتنا
داستانک طنز "عروووووسی" با لهجه‌ی مشهدی
داستانک طنز "آقای مدیر"
داستانک تلخ
دوست مجازی من
شهیدان زنده اند الله اکبر
شاید برای شما اتفاق بیفتد
ايليا كودك شيطون و بازيگوشم
روياهاي من
ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه
دور دور عباسي
روز مادر
ادامه نمايشنامه
نمایش طنز و کمدی چرخ زندگی
فوژان و مرتضی
خاطرات کاه گلی بی بی جون
عشوه قلم
نویسنده
لینک ها
قالب وبلاگ
چریک
ساختمان هوشمند
بچه های باهوش
lovelorne
فارس گرافیک
دخترانه
بلكـــــــــلاو
عاشق، معشوق
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قطعات ادبی و آدرس foozhan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینکها
امکانات

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 44
بازدید کل : 11340
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 124
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 44
بازدید کل : 11340
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 124
تعداد آنلاین : 1



کد پیغام خوش آمدگویی